انسان به عنوان اشرف مخلوقات بر روی زمین،موجودی است که دارای دو بعد جسمانی و روحانی است و برای محافظت از هر یک از این دو بعد وجودی خود طبیعتاً به دو سیستم دفاعی نیاز دارد:
یکی برای بعد جسمانی- که در حیطه ی علم ایمنی شناسی بررسی می شود- و دیگری برای بعد روحانی.
علم ایمنی شناسی را در یک جمله « توانایی تشخیص و تمایز خودی از بیگانه» تعریف می نمایند ولی در پشت این تعریف به ظاهر ساده، دریایی از شگفتی ها نهفته است.
در جسم که نازل ترین درجه ی وجودی انسان است به میزان زیادی مکانیسمهای ایمونولوژیک پیچیده وجود دارد، پس باید در عالم معنا که در واقع در بر گیرنده ی بعد روحانی ماست، نیز چنین قوانین مشابهی وجود داشته باشد تا آن بعد عالی تر ما (روحانی) از گزند آفتها مصون بوده و «ایمنی» برایش فراهم آید که هدف از خلقت انسان هم همین است.
معتقدین به مکتب، «هستی قانونمند است» و بر هر چه هست، قوانینی عمومی و همه شمول حاکم است. جهان در این مکتب، یک کل است و هر عنصری از جهان جزئی از این کل به شمار می آید. بین اجزای جهان همسازی همدردی و وحدت برقرار است و بر هستی، قانونی ازلی و همه شمول حاکم می باشد. از نظر آنها، این قوانین تجلی ذات الهی در جهان هستند.
در عوض، اتمیسم و رویکردهای تجزیه گرایانه در قالب مکتب مکانیستی، قوت گرفت. تحولات شگرف در طبیعت شناسی که در تاریخ علم به نام عصر انقلاب علوم (قرن 17) و نیز دوره ی مرسوم به انقلاب صنعتی (قرن 18 و 19) خوانده شده است، از ره آوردهای گرایش اتمی به جهان بودند.
شیوه ی تفکر ارگانیستی، بر مفاهیم جدیدی چون: «کلیت»، «نظام»، «سلسله مراتب» و «پویایی پدیده های زیستی» تأکید فراوان دارد. از این نظر گاه، یک موجود زنده، یک ارگانیسم کلی است که بسیاری از صفات آن نه از جمع خواص اجزاء، بلکه از تمامیت و کلیت آن ناشی می شود.
در موجود زنده، واکنشی به نام متعادل ایستایی وجود ندارد، بر عکس هر ارگانیسم زنده همواره در حال «شدن» است.
به قول مولوی:
شد مبدل آب این جو چند بار
عکس ماه و عکس اختر بر قرار
ای برادر عقل یک دم در خود آر
دم به دم در تو خزان است و بهار
دم به دم نو می شود دنیا و ما
فارغیم از نو شدن اندر بقا
و به قول هاتف اصفهانی
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
تا به جایی رساندت که «یکی»
از جهان و جهانیان بینی
آنچه را بر خود نمی پسندی بر دیگران نپسندی
اساس علم ایمان شناسی
چگونگی بدن، خودی را از غیر خودی می شناسد
به قول دکتر بهرام الهی:
برای انسان این زمان، آن معنویتی ملموس و قابل درک است که صور و اصطلاحاتش را در زندگی امروزی،بخصوص در علوم تجربی که دنیای کنونی ما متأثر از آن است پیدا کند.
در حقیقت نظام علمی حاکم بر معنویت چنان دقیق است که ما به وضوح می توانیم تقارنی چشمگیر میان ابعاد مادی و معنوی «خودی» را نظاره گر باشیم.
ایمنی می تواند ذاتی یا اکتسابی باشد.
ایمنی ذاتی:
شامل فرآیندها و عناصری است که شخص با آنها به دنیا می آید و این عناصر عمواره بدون آمادگی قبلی جهت محافظت فرد در مبارزه با مهاجم خارجی حضور دارند. این عناصر به طور کلی شامل سطوح بدن و اجزای داخل بدن می باشند. سطوح بدن مثل پوست و غشاهای مخاطی بدن و واکنش عطسه و سرفه که در برابر عوامل محیطی، سد موثری ایجاد می کنند. عناصر داخلی متعددی نیز نمایانگر ایمنی ذاتی هستند از جمله تب و یکسری مواد ترشح شده از گلبولهای سفید (لکوسیتها) مثل اینترفرون و همچنین یک سری از پروتئینهای موجود در سرم مثل بتالیزین، آنزیم لیزوزیم.
این نوع ایمنی در بدو تولد می تواند با فطرت پاک انسانی قابل مقایسه باشد. یک نوع ایمنی اولیه که بسیار ساده است ولی در عین حال به عنوان زمینه ای برای مبارزه ی کمکی در برابر عوامل بیماری زای معنوی محسوب می شود. «ایمنی ذاتی بیولوژیکی» همان « ایمنی فطری معنوی» یا همان « شهود وجدانی» است.
همه ما با فطرت و سرشتی نیکو آفریده می شویم. این سطح از ایمنی می تواند عیوب رذایل را تشخیص دهد و با انواع خفیف آنها مبارزه کند.
ایمنی اکتسابی: از ایمنی ذاتی اختصاصی تر است و تنها در مهره داران وجود دارد زمانی این نوع ایمنی جلوه گر می شود که شخص با یک عامل خارجی تماس پیدا کند. تماس اولیه با عامل خارجی، زنجیره ای از وقایع را راه اندازی می کند که به فعال شدن نوع خاصی از گلبولهای سفید به نام لنفوسیتها منجر می شود و این سلولها پروتئینهایی را با خاصیت ویژه در برابر عوامل خارجی تولید می کنند که به آنها «آنتی بادی» می گویند. با این روند، فرد در برخورد بعدی با عامل آزار رسان، مقاومتر می شود و به اصطلاح ایمنی به دست می آورد که به آن ایمنی اکتسابی می گویند.
در واقع ایمنی اختصاصی مکانیسمی است که انسان با آمدنش در این دنیا (برخورد با آنتی ژن) به آن نیاز پیدا کرده است و در واقع داشتن «اختیار» است که وجود این سیستم را ضروری می نماید. عوامل خارجی و حجابها در این دنیا بسیارند که دیگر ایمنی ذاتی (فطری) (نبی باطن) کفاف مبارزه با آنها را نمی دهد و نیاز به نبی ظاهر و ارشادهای حاصل از تعلمیات آنهاست تا بدین نحو جلوی برخورد با عوامل خارجی (رذایل) را بگیرند و در صورت عدم اجتناب از آنها، با آنها با نحو مقتضی مبارزه نمایند.
به قول مولوی
صد هزاران دام و دانه است ای خدا ما چون مرغان اسیر و بینوا
این عوامل خارجی که به تعبیر مولانا «موانع کمال» به حساب می آیند، عده ای از آنها «موانع معرفتی» کمال هستند مانند: تکیه بر حواس ظاهری، وهم و خیال، پیروی از عقل جزوی، تقلید کورکورانه و.... و شماری دیگر «موانع غیر معرفتی» کمال مانند: دل بستن به دنیا و مال و ثروت، تکبر، شهوت، حسد، خشم و ..... که در بخش (آنتی ژن و آنتی بادی) به ذکر و قیاس آنها با سیستم ایمنی بدن می پردازیم.
آفتی نبود بتر از ناشناخت تو بر یار و ندانی عشق باخت
(دفتر سوم مثنوی)
روند ایجاد عمدی ایمنی اکتسابی را واکسیناسیون (تزریق واکسن) می گویند. یعنی نوزاد، کودک یا فرد بزرگسال را، عمداً در معرض عامل بیماری زا قرار می دهند تا شخص نسبت به آن ایمنی پیدا کند و در برخوردهای بعدی با همان عامل بیماری زا، بدن وی نسبت به آن مقاوم باشد. ترکیبی که در برابر آن پاسخ ایمنی اکتسابی ایجاد می شود « آنتی ژن» نام دارد.
ایمنی سازی به دو روش فعال و غیر فعال انجام می شود. در نوع فعال مانند تجربه ی ادوارد جنر و واکسیناسیون روزمره، سیستم ایمنی فرد به وسیله ی تجویز آنتی ژن، فعال می شود. ولی در نوع غیر فعال یا پاسیو (گذرا) فرد غیر ایمن به وسیله ی انتقال آنتی بادی ضد عامل محرک خارجی، ایمن می شود.